دوشنبه, ۱ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۵۵ ق.ظ
نامه ای به تو قهرمان من! (به مناسبت روز زن)
نامه ای به تو قهرمان من!
زن . . . چه ماجرای عجیبی داری تو آیت جمال الهی. وجودی داری به لطافت گل اما یک بغل تاریخ گواهی می دهد که چه کردند با ساقه ترد وجودت بازوان ستبری که قرار بود پناهت دهند و تکیه گاهی باشند برای بالا رفتن نیلوفری احساس و اندیشه ات. روزی گفتند منحوسی و زاده اهریمن. روزی همردیف حیوانت خواندند روزی انسان درجه دو و مخدوم جنس برتر...
آسان آسان له شدی زیر پای جهالت بشر. و قرن ها گذشت و گذشت که هم تو ناشناخته ماندی و هم او. وقتی هویت انسانی انسان مجهول بماند چه فرقی می کند کداممان به دیگری ظلم می کند. حالا پس از قرن ها طلایه داران این ستم تاریخی می خواهند بگویند مثلا از خواب غفلتشان بیدار شدند و نغمه ای تازه سر می دهند.حالا دلشان انگار به حال این همه مظلومیت و محجوریت سوخته و نسخه تازه ای برایت پیچیده اند. آن روزها می گفتند هیچ جا نباید باشی هرگز نباید به چشم بیایی هیچ نباید بگویی بدانی ببینی و...
و حالا می گویند همه جا باید باشی همه چیز باید بگویی! ....
۶ نظر
۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۰:۵۵